غذا بيانگر هويت مردماني است كه آن را مصرف ميكنند و بهنوعي ميتوان آن را پُلي براي ارتباط و انتقال تاريخ و فرهنگ مردمان هر منطقه به ساير افراد دانست.
ستايش فرجي، پژوهشگر غذا و خوراك، در گفتوگو با ايسنا، با بيان اين مطلب در خصوص نقش غذا در انتقال فرهنگ بيان كرد: در عمل، خوراك بهعنوان يك كنش فرهنگي معنادار بر روابط اجتماعي و انتقال فرهنگ تاكيد دارد و از طريق آن نهتنها هويت فردي، بلكه لايههاي مختلف ساختارهاي جامعه اطراف نيز آشكار ميشود. از اينرو، بسياري از پژوهشهاي مربوط به غذا به درك بهتر فرهنگ، شناختن اقليم، نوع زندگي اجتماعي، آداب و رسوم، اعتقادات و باورها و در نهايت، به فرهنگ خوراك آن خطه منتهي ميشود.
اين پژوهشگر غذا ادامه داد: مطالعه روي رفتارهاي اجتماعي انسانها نشان ميدهد يكي از غالبترين رفتارهاي مشترك از دوره باستان، جمع شدن دورِ هم، انجام حركات نمايشي و تمايل به دستهجمعي غذا خوردن بوده است. اين تمايلات از گذشته تا كنون با انسان مانده و در واقع ردپاي خوراكها و انتقال آن به همديگر را شايد بتوان در ارتباطات جمعي و جشنهاي باستاني كه پيوندي ناگسستني با طبيعت دارد پيدا كرد. مانند جشني به نام «سير سور» يا «جشن سير» كه در آن ايرانيان دور هم جمع ميشدند و با تاكيد بر مكتب آشپزي با سير و سبزيجات، خوراكي فاقد چربي آماده ميكردند و بر اين باور بودند كه سير آنها را از گزند بيماري دور و دفع بلا ميكند. به اين ترتيب غذا مانند زباني مشترك براي بيان احساس، انتقال بهتر فرهنگ و عاملي براي جذب مهمان شناخته ميشد.
فرجي در پايان با اشاره به حوزه گردشگري خوراك و مثلث سفر، غذا و فرهنگ نيز اظهار كرد: براي فهميدن يك فرهنگ، جدا از مطالعه تاريخي، بايد طعم غذاهايش را چشيد، بايد با همان مردم بود و با همان مردم خنديد. بدون خوردن غذاي يك منطقه، بدون همصحبتي با مردم يك شهر، بدون سفر كردن و همسفره شدن با آنها، نميتوان هيچ فرهنگي را لمس كرد. مقولهاي به نام گردشگري خوراك به انسان يادآور ميشود كه سفر هميشه به راهي جاده شدن، به مقصد رسيدن و تماشاي مناظر طبيعي، تاريخي و فرهنگي خلاصه نميشود. يقيناً لذت سفر زماني كاملتر ميشود كه يادگارهايي را از آن خطه در ما به جا بگذارد؛ يادگار و ردپاي خوراكهايي كه در سفره اقليمهاي مختلف ميتوان ديد؛ لذتي از جنس چشيدن و حس كردن عطر و بوي غذاهايي كه ريشه در فرهنگ و سنّت مردم آن خطه دوانده است.